۱۳۸۸ تیر ۳, چهارشنبه

تهران-1

باغ قلمستان:

نرسیده به میدان تجریش-پشت پمپ بنزین تجریش

درختهای قدیمی...اون حوض با صفا.....و آدمهایی که احساس میکنی بهت نزدیکن...مثل اینکه همه به یک هدف مشترک اینجان!

آخه اینطور جاهای کوچیک زود پاتوق میشه و آدم سریعتر، نسبت به همه چیز اون جا،احساس صمیمیت می کنه!

اولین بار ،اولین شب اسارت در خوابگاه بود که سر شبی، با ن-پ گذرمون به قلمستان افتاد....

با انگورهای سبز و سیاهی که خریده بودیم....مثلا با هم گریزی زده بودیم ،به یاد اون دیروزهایی که حالا، انگار فرسنگها ازش فاصله داشتیم...!

رو صندلیهای چوبی با هم نشستیم و آدمها رو دید می زدیم ... یادمه که اولین شب خوابگاه، مثل تبعید به یک جزیره دوردست بود...همه غریبه بودن...!

ولی من و ن-پ همو داشتیم....

همیشه یه دنیا واسه هم حرف داریم....یه دنیا حرف و خنده....گاهی هم گله و شکایت!

ن-پ واسه من فقط یک دوست نیست....خیلی وقته که دیگه بخشی از زندگیمه !

یک سال بعد.....!!!

وقتهایی که خسته از هر تلاش عبثی ، کنار حوض بزرگ باغ قلمستان کفشاتو در میاری و منتظر می شینی تا ماری خانوم بیاد!

وقتهایی که تو روزهای پروژه،با هم زیر بزرگترین درخت باغ، دراز می کشین و به آسمون، زل می زنین و چند لحظه ای بیشتر طول نمی کشه که خوابتون می بره!

.....اون جزیره بد بختی زندگیمون.....!روزهای تحویل پروژه...!

روزهای تنهایی....روزهای تنگنا....و چشمهایی که مرتب تعقیبت می کردن که: تمومش کن....تمومش کن...تمومش کن!

.........حالا هم همونه....فقط اون چشهما رفته.....وشاید،جاده زندگی پهنتر شده و راههای گریز پدیدار!

این ماری خانوم هم ،تو همین روزها بود که گیر کرد به قلاب دوستی من ;)

حالا اون هم، فقط یک دوست نیست....چیزی بیش از اینهاست....

دعوا زیاد می کنیم...اختلاف نظر هم داریم...ولی وقتهایی که با همیم ، خیلی بهمون خوش میگذره!

رقصیدن با مریم در هماهنگیی که بعد از مدتی بهش رسیدیم...از بهترین تجربیات غیر زبانیمه...!

آدم خوشبختی ام....با دوستهای اینطوری ،زندگی یه حال و هوای دیگه داره!

۴ نظر:

  1. خب حالا بهتر شد.
    ببخش که الان دل و دماغی در راستای پستت ندارم. وقتی داشتم حتمن نظرم رو مینویسم

    پاسخحذف
  2. وبلاگت مبارکه عزیزم. امروز رفتم سر بازارچه تجریش ماست گوسفندی خریدم. جات خالیه. پاشو بیا با هم بریم شهید بشیم!

    پاسخحذف
  3. دلم واسه تجریش لک زده...حالا که دیگه انگیزه هم دارم واسه اومدن!

    پاسخحذف