۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

خيام ... من و كامو

" گر بر فلكم دست بدي چون يزدان
برداشتمي من اين فلك را ز ميان
وز نو فلكي دگر چنان ساختمي
كآزاده به كام دل رسيدي آسان "

به نظر من كه خيام جان .. هر جور كه اين دنيا رو عوض كني.. بپيچونيش.. وارونه ش كني.. خلاصه هر بلايي كه سرش در بياري.. اينجا نمي شه به اون چيزهايي كه تو ذهنت داري برسي.. يه فاصله اي هست بين ذهن و عين .. كه ذاتيه به نظرم .. جون به جونش هم بكني..آدم ته ته دلش نا راضيه.. يكم نا جوره!
" نه دنيا و نه انسان..
هيچ يك به تنهايي پوچ نيستند ...
پوچي در رابطه بين انسان و دنياست "
آلبر كامو

۹ نظر:

  1. خوب من با این که "نمی شه به چیزهایی که در ذهنت داری برسی..." موافقم؛ ولی نمی شه این واقعیت رو هم نادیده گرفت که تجربه نشون داده زندگی خیلی وقتها از ذهن ما خلاق تر و باحال تره. و این جوری میشه گاهی اتفاقاتی در زندگیت می افته که حتی خوابش رو هم نمیدیدی. این حالا به بهشت رفتن و رستگار شدن من هم ربطی نداره ها! از همون جوانی نظرم همین بوده. به نظرم اتفاقن خوبی زندگانی هم همین به راه خود رفتنشه. اگر می خواست به دل و ذهن ما راه بیاد که... پووووف!

    پاسخحذف
  2. اوووووووه
    چقدر خوشم اومد واقعناااااااا
    پ به نظر من خیام باید یه مهلت بگیره که این پوچی ها ( مثلا این رابطهی ناجور عینیت و ذهنیت ) رو درست کنه ...
    چقدر کامو عالی گفته... خیلی از پیچیدگی های حرفای عرفا رو تو یه جمله ی ساده گفته
    ممنون خیلی عالی بود
    با اون باحال تر بودن و خلاقانه تر بودن زندگی که فرمیونا خانوم گفت خیلی موافقم
    راستی ایشون نمی خوان جواب اون تست معلم رقصو بذارن ؟
    من براشون کامنت طولانی گذاشتم و معلم رقصم و معرفی کردم اما کامنته خورده شد !

    پاسخحذف
  3. بله ماري خانوم جان
    و چه خوبه كه دنيا اين همه بزرگ و جورواجوره...
    ...و خدا به ما رحم كنه اون روزي كه نخواهيم پا مونو از دامنه فكر وباورمون بيرون بذاريم...

    به سركار سند باد:
    خوردن اون كامنت ها كار خود فرميونا بوده عزيزم... اينقد كه شكمموئه از كامنت هم نميگذره
    خدا رحم كرده در قابلمه من دستش نيست وگرنه اينجام چيزيش نمونده بود ازش!;)

    پاسخحذف
  4. اره.....يه جورايي خوبه يه جورايي بد...

    پاسخحذف
  5. اتفاقا انسان به خودی خود کاملا پوچه

    پاسخحذف
  6. بابا ولمان کن بیا ید روی تز فروید کارکنیم
    عقده ادیپ
    همه بدبختی از اینه که شما خانوما رفتین یه گوشه که به ما دست نزنین(ناز الکی)
    و ما مردان که از درون اتش گرفته ایم هی حمله میکنیم
    بهتر نیست مثل جوامع غربی مساله جنسی در لیست ملزومات روابط ادما تبدیل به یک امر غیرمهم گردد؟
    http://www.bineshmavara.com/%D8%B9%D9%82%D8%AF%D9%87-%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%BE/2182.htm

    پاسخحذف
  7. جالبه كه فكر ميكني جوامع غربي به خاطر آزادي تو اين روابطشون خوشبخت ترن!
    مسائل اروتيك براي زن يه واسطه ست... يه وسيله ... براي تجسم به هزار تخليل و ذهنيتي كه از عشق داره... كه مرد... از ريز و درشتش... از فرويد تا شما... هنوز در قيد همون چند دقيقه ايد...! كه هنوز تمام نشده دستتون درازه براي چند لحظه ديگه... ولي زن به دنبال جاودانه كردن همان چند لحظه ست...!
    و مرد اگه مي دونست كه چطور يك لذت موقتي رو به غلط تمانيت و هدف قرار داده...كه اگر متوحه اين ناديده گرفتن بود... شايد تا به حال..هم مرد و هم زن به يك جاودانگي يا ساحل آرامشي رسيده بودن... چه بسا كه زن يك تنه در اين راه به هيچ نخواهد رسيد..جز اشكهاي پي در پي!

    پاسخحذف
  8. از ریز و درشتِ بقيه‌یِ مردها خبر ندارم! همين‌طور از فرويد و اين آقایِ اين بالا! ولی جسارتاً، من، به عنوان يک «مرد»، که احتمالاً نه «ريز» ام و نه «درشت»، هيچ‌وقت کسبِ «لذت» را در هيچ زمينه‌اي «هدف» قرار نداده ام!

    پاسخحذف
  9. اينايي كه گفتم در مورد كليت مردها بود ...اونقدري جهانشمول نبود ;)
    خوشبختانه استثنا هم وجود داره ...

    پاسخحذف