۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

آزادي و نيوتن

آزادي پس از رهايي از بند... يه چيزيه كه
با حس آزادي هماره... كلا فرق داره...!
؟ حالا مثلا چه فرقي داره؟!
به نظرم بيشتر مي چسبه به آدم... تازه به اهميت وجودش پي مي بري
يعني مي شه گفت كه به شناخت ماهيت ونقش خيلي از پديده ها و آدمهاي اطرافمون تازه وقتي توجه داريم كه هم بودن وهم نبودن شونو تجربه كرديم؟!كه اگه هميشه حي وحاضر بودن تو زندگيمون ...اين بودن برامون بي معني مي شد... يا كه اگه هيچ وقت چشممون به روشون هم باز نشده بود... خوب اصلا تصوري نداشتيم از اين بودن !

نتيجه فلسفي:
بي خود نيست نيوتن رو اين همه نابغه دونستن... چون در حالي كه هميشه روي زمين و تحت جاذبه زمين زيسته بود وجز اين نديده بود... از افتادن سيب تعجب كرد!چون تونسته بود توي ذهنش دنيايي بدون جاذبه رو خلق كنه!

۴ نظر:

  1. ببين اگه از ذهن هم بگذري چي مي شه!!!!

    پاسخحذف
  2. چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
    و چه خوش تر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد

    این کلمه نظرات را هم بکنید "نظر" بد نیست!

    پاسخحذف
  3. يه بار خواب ديدم که رویِ زميني زندگی می‌کنم که توش خبری از قانونِ گرانشِ نيوتون نيست! وقتي بيدار شدم تازه فهميدم که اين جاذبه‌یِ لعنتی چه‌قدر مايه‌یِ عذابه.

    پاسخحذف
  4. به اينانا:
    بله..يه آرزوئه!

    به مينور:
    بد نيست به ناسا خودتو معرفي كني... فضا نورد خوبي مي شي ;)
    خوش بحالت... آخه پولدار هم ميشي

    پاسخحذف