۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

مكالمه ها

بس كه هر وقت مامانه هر ساعتي از شبانه روز اومد تو اتاقم و ديد كه دارم با تلفن ثابت يا مبايل يا با اسكايپ حرف ميزنم... شرمنده ام ولا...حالا واسه اينكه ديگه غرغر نكنه... همچين كه مياد تو اتاق زودي توضيح مي دم... مامي جان ... ماري ه از آمريكا... اون روز ديگه مياد... ميگم فلاني ه از كانادا... حالا چيزي نمي گذره كه ديگه اين هام جواب نمي ده و باز هم شاكي ميشه كه... بي خود... بسه ديگه... هر كي مي خواد باشه... تو كار ديگه اي نداري بچه... حالا اين طوري كه داره پيش مي ره چند وقت ديگه مجبورم دروغ هم بگم ... مثلا فلانيه از ژاپن... فلونيه از قطب شمال... اين يكيه از مريخ... اون يكيه ازكهكشان آلفا قنطورس...

۱ نظر: