۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

نظري به سوي ِ خود ...!

زيادي به خودم نزديك شدم... ديگه خودم رو نمي بينم...
لازمه يكي بياد ، از يه چشم انداز ِ دور تر ... يه كم دورتر... خودم رو واسه خودم توصيف كنه... بهم بگه، دارم چي كار مي كنم؟! يا به نظر مي رسه، دارم چي كار مي كنم؟!
خيلي وقته عذاب وجدان نداشتم... نمي دونم توانايي ِ انتقاد از خودم رو از دست دادم يا كه اصلا وجدان ِ كه گذاشته رفته خونشون؟!

۵ نظر:

  1. به نظرم هيچ کس مثل خودمون نميتونه منتقد خودمون باشه...گاهي از پوسته ات بيا بيرون و برو دورتز وايستا و خودت رو برانداز کن بهتر از هر کسي خودت ميفهمي...همه آدما از دريچه چشم خودشون نگات ميکنن

    پاسخحذف
  2. آره موافقم
    فقط خود آدم --- گاهی هم یکی که خوب آدمو بشناسه+ قدرت تحلیل خوبی داشته باشه می تونه خیلی کمک کنه
    آخه خود آدم گیروگورهاش خودشو بهتر می دونه ... چیزایی که رو نکرده ، داشته ها و نداشته هاشو بهتر می شناسه
    انقده خوشم میاد حتی یه کوچولو هم آأم می تونه خودشو تحلیل کنه و تصمیم بگیره
    معمولا وقتی یه اتفاقی میفته ( مث خوندن یه کتاب یا آشنا شدن با یه نظریه که برای آدم جدیده ... ) آدم می تونه یهو به اون قدرت تحلیل دست پیدا کنه
    موفق باشی

    پاسخحذف
  3. درشرايط كلي درسته...اين خودتي كه حال ِ خودتو مي فهمي و مي توني شرايطت رو عوض كني...!
    ولي منظورم شرايط ِ عادي و كلي نبود
    مواقعي هست كه مي خواي خودت رو از چشم ِ ديگري ببيني.. . بايد از پوسته خودت خارج شي ... !
    به چشم ِ ديگري نياز داري تا كمي از خودت فاصله بگيري... ! اين واسه هر كسي ضروريه !
    شناخت خود بدون ديگران غير ِ ممكنه... حالا به روشهاي ِ مختلف!

    پاسخحذف
  4. آره آره اینی که اینجا توضیح دادی خیلی به دلم نشست
    چقد می چسبه به آدم وقتی یکیو اینجوری می بینه که تو دلش حس کنه می تونه تو این زمینه بهش اعتماد کنه!
    ممکنه برا شما عادی باشه داشتن همچین آدمی یا آدمایی
    اما من با اینکه دوستا/آدمای خوبی دارم ، ازشون خیلی دورم و فقط 1-2تاشون پیشم هستن
    اونوخ اونایی که دورن ازم نظرشون یه جور دیگه س ...چون ارتباظشون با من فرق می کنه خیلی نیاز دارم گاهی اونا باشن
    ......... هی هی هی

    پاسخحذف
  5. منم خيلي از دوستام اينجا نيستن ... ولي از همون راهِ دور هم الطافشون مي رسه !

    پاسخحذف