۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

ببخشید...! شما...؟

بعضی ها اهل احساسات دم دستی ان، اهل ناز و نوازش و مکاشفه وجستجو و این چیزا نیستند
حوصله این ادا اطوارها رو ندارن اساسا
اگه بخوای چیزی ازت بفهمن، باید خودتو بذاری تو ویترین واسشون!
با تیتر و عنوان بهتر کار می کنن تا با درون مایه و محتوا!
با یه بوسه آبکی و چند تا جمله عشقولانه همه کارشون زودی ردیف می شه! احساس عشق ، احساس نفرت، بی تفاوتی...و هر چیزی از همین دست زود توشون شکل می گیره!
من که از این لیبل ها ندارم به خودم بچسبونم ولی بهرحال زیاد اشتباه می گیرنم ،بابا جون! من اون کسی نیستم که شما فکر کردین!
وقتی می بینی نزدیکترین آدمها تو زندگیت تصوراتی ازت دارن که وقتی می فهمی مخت دود می کنه!
وقتی می بینی حتی خواهره... برادره، تو این همه سال با چه تصویری از تو دارن زندگی می کنن! درونت خالی میشه که ای وای ... یعنی واسه اینا هم باید همه چیزو بذاری تو سینی... لب طاقچه ، تا ببینن؟!
به سختی می تونم نسبت به این بی انصا فی هاشون بی تفاوت باشم...ولی پروژه جدیدم اینه!


بی خیال قضاوتها شدن!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر