۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

خودم يا خودش

آدم گاهي علاقمند مي شه به تصويري كه تو ذهن بقيه از خودش داره...!اينكه چقدر اين تصوير شبيه خودشه !
خوب.. آدم بايد بدونه..تا اگه يه وقت اشتباهي تو كار بود..بزنه رو شونه طرف...
آقا جون .. ايني كه مي گي من نيستم.. تا اينجاش منم..ولي بقيه شو خودت ساختي !

۷ نظر:

  1. تا حالا فکر کردی کسی از پشت مردمک کس دیگه ای دنیا رو ندیده که بگه ادما همه آسمون رو به یه رنگ میبینن یا نه
    شاید من اسمون رو مثل قرمز تو میبینم ولی هردو بهش میگیم ابی اسمونی
    اگه رفتار ادما صادقانه و کپی برابر اصلی از شخصیت واقعیشون باشه برداشتا شبیه هم میشه از نظر همه یا خوبه یا از نظر همه بد
    به این فکر کردی که شاید تصویر ذهن بقیه از ما درست باشه و ما در مورد خودمون اشتباه بکنیم
    اگه تو با تصویرت ذهنیت از من نوعی بدت نیاد نمیزنم رو شونت از کنارت رد میشم شاید تو درست فکر کنی بذار همه راحت باشن
    به این فکر کردی که :
    قورباغه به هنگام خطر نسبت به رنگ سبز احساس انزجارونسبت به رنگ آبی گرایش پیدا می کند.بنابراین هنگام خطر به داخل علفزار نمی پرد،بلکه به داخل آب می جهد
    زنبور چون به قرمز کوررنگی داره گل مروارید درنظرش به صورت سبزمتمایل به آبی می درخشد.گلهای زرد رنگ آلاله،کلم-شلغمی وخردل گیاهی برای انسان به زحمت از یکدیگر قابل تفکیک هستندولی برای زنبورها فقط گل آلاله به رنگ زرداست،گل کلم شلغمی برای آنها به رنگ ارغوانی پر رنگ می درخشه
    نه زنبور اشتباه میکنه نه ما ممکنه هر دو از رنگ گل الاله خوشمون بیاد

    پاسخحذف
  2. http://mehrman-mery.blogspot.com/2009/05/blog-post_3820.html
    اين پست قديمي يه جورايي مرتبط با همين حرفهاست كه گفتي...
    خوب شايد بشه گفت اگه منصف باشي و واقعا دنبال شناختن ..دوست داري قضاوتهاي ديگرانو بشنوي چه بسا گاهي از اينها به چيزهايي ميرسي كه از مخيله ت خارجه ..چون به هرحال ما درون ديد خودمون محدوديم..
    ولي بعد اين بالا پايين كردن هابالاخره به يه نتايجي در باره خودت ميتوني برسي..اين كه اهل چه چيزهايي هستي و اهل چيا نيستي يا نميخواي باشي يا فوقش تا به حال نبودي...!

    پاسخحذف
  3. خودش میدونه(شپوقی تو چه قدر بوقی!!!!)۲۱ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۶:۳۴

    من همیشه به این توصیر علاقه مند بودم. و البته هیچ وقت هم نتونستم به درستی ببینمش. فقط یک بار فهمیدم که یکی داره به من جوری نگاه میکنه که نیستم خودم رو یک جور دیگه نشون دادم. اشتباهی که کردم این بود من اون جوری هم نبودم. اون فقط شرایط اون زمان بود.
    گاهی اوقات از تمام وجود میخواهم که بتونم بفهمم بقیه چی فکر میکنن. توی کنج ذهنشون. توی خلوتشون. برای داشتن همچین قدرتی حاضرم حتی با شیطان هم معامله کنم. افسوس که آخرین باری که دیدمش، لنگ لنگون داشت میرفت و حتی واینستاد که ببینه چی میخواهم بهش بدم.

    پاسخحذف
  4. یه زمانی بود وقتی از کسی می پرسیدم: اوایل که منو کمتر می شناختی راجع به من چی فکر می کردی؟
    و بعد از جوابی که می دادن متعجب و حتی ناراحت می شدم ...اونا هم می گفتن بعدا که بیشتر شناختن تصویرشون از من کاملا عوض شده...ولی الانا تصویر اولیه ای که افراد از من تو ذهنشون می سازند خیلی به خودم نزدیکتر شده.ولی من خیلی این حالتو دوست ندارم انگار زیادی آدمو نشون میدهو درونتو همه می بینن...
    راستی تصویری که من اوایل از تو داشتم بعدا عوض شد ولی نمیدونم چقد بهت نزدیکتر شده..

    پاسخحذف
  5. من چرا نمیتونم کمنتها رو بخونم؟ ایراد از کجاست؟

    پاسخحذف
  6. یک حرفی از وودی آلن الان یادم اومد:
    تصویری که من در ذهن خودم ایجاد میکنم که خودم رو دوست داشته باشم با تصویری که در ذهن بقیه ایجاد میکنم که من رو دوست داشته باشند دوتا تصویر کاملا متفاوته.

    پاسخحذف
  7. به شپوقي:
    تو چرا اصرار داري با شيطون معامله كني...حالا از كم شروع كن اونم خودشو كم كم نشون ميده..!
    به يه دوست:
    منم هيچ وقت نتونستم تو رو بشناسم;)

    به emar:
    ميخواي اين تصوير رو بدوني نه واسه تصوير سازي...راسه ايجاد تصويري كه به نظرت منطفابه تر مياد

    پاسخحذف