۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

نگاه

امشب كه تو آينه داشتم به چشمام نگاه مي كردم... متوجه يه چيزي شدم...!
تا به حال نديده بودم توي خودم .. از اين چيزا... راستش خيلي نفهميدم كه چيه...؟ فقط بي دليل گريه ام گرفت...!
يه حس عجيبيه كه خيلي در دسترسم نيست... ولي فكر كنم اولين بار بود كه داشتم مثه آدم بزرگها نگاه مي كردم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر