۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

بازگشت...

حالا دلمان يه ذره ريفرش مي شود... اشكمان سرد مي شود وفقط مي ماند ورم چشمها... يهو حس 12 سالگي به سراغم مي آيد كه بعد از مدرسه به دور از چشم داداشه با محمد.. پسر همسايه.. ميريم فوتبال بازي با توپ پلاستيكي دولايش كه هي تعريف ميكنه دست هنر خودشه... از همون موقعها چلمن بود و هيچ هم بهتر نشد با گذشت روزگار... توپ دو لايه پلاستيكي آخر خلاقيت هاش بود... بچه يكي يه دانه مامانش بود... بي خود نبود زياد با هم بازي مي كرديم... اون يكي يه دونه ... من بچه آخر لوس مامان... از اون پررو ها كه همه چي رو واسه خودشون مي خوان... حالا سالها گذشته از اون روزها ... و اون مثلا بزرگ شده... ديگه با هم نميريم مثلا گنج پيدا كنيم... ديگه نمي ريم مثلا خونه بسازيم... آخه ما مثلا بزرگ شديم ...
چند هفته پيش تو كوچه همو ديديم وبا همون سلام اول سفر كرديم به 12 سالگي مان.. با همان كشتي كاغذي و هواپيما پلاستيكي مان... ولي انگار زير نگاه هاي زير چشمي زن محمد نمي شود يواشكي 12 ساله شد...!
حرفا رو زودي جمع و جور كردم و گفتم ... خوب محمد جان ! من كار دارم بايد زود برسم خونه... خانوم از ديدنتون خوشحال شدم...!
**من هم خوشحال شدم دوست بچه گي هاي همسرم رو ديدم...بفرماييد تو رو خدا خونه نزديكه!
لبخند ها گاهي يخزده تر از آنند كه باور شان كني....

۵ نظر:

  1. who hide behind them. some flash their teeth as a polite warning to their enemy's. some put on beaming face to keep their tears from falling. others wear silly grins to mask their fear. but then their is that rare smile that is actually genuine, its the smile of a person who knows his troubles will soon be over-desperate housewives

    پاسخحذف
  2. there is nothing more deceptive then a smile and no one knows this better then the people who hide behind them. some flash their teeth as a polite warning to their enemy's. some put on beaming face to keep their tears from falling. others wear silly grins to mask their fear. but then their is that rare smile that is actually genuine, its the smile of a person who knows his troubles will soon be over

    پاسخحذف
  3. عبارت نغض و بجايي بود... علي الخصوص جمله آخرش ...مرسي
    بي انصافيه بگم كم خوش مي گذرونم ... خنده واقعي هم كم نداشتم... موضوع همون سه تا آرزوهه ست تو پست قديمي زير كه كوچيكه ولي فقدان هركدومش ادم رو گاهي نا ميزون مي كنه!

    http://mehrman-mery.blogspot.com/2009/07/blog-post_6546.html

    پاسخحذف
  4. راستي نغز يا نغض يا...؟ :))
    آبرو نمونده برام اينجا با اين املاء بدم!

    پاسخحذف
  5. خوشحالم از اين جمله خوشت اومده، كلاً اين سريال مملو از جملات و ماجراهايي هست كه به نظر من خيلي فيلسوفانه و دقيقه و زواياي پنهان (و مخصوصاً تاريك)روح بشر رو به زيبايي نشون مي ده.
    پ. ن: نمي خوام از خودم تعريف كنم ولي از كودكي هم املاي فارسيم خوب بود هم انگليسيم، حتي كلماتي را كه هيچ وقت در جايي نديدم مي تونم به طور شهودي املادرستشون رو حدس بزنم. "نغز" درسته ;)

    پاسخحذف