۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

کمال شخصی

اون روز، با علی که حرف می زدیم آخرش رسید به مسئله کمال ، اینکه آخر تلاشهاش توی زندگی ،آخر تلاش برای دونستن ها ، عشق و تجربه و همه اینها ، تلاش برای به کمال رسیدنه...مکثی کردم و پرسیدم منظورت از کمال چیه؟!
گفت:... یعنی کامل شدن... به اوج خود رسیدن!
پرسیدم: همین؟!
قانع نشدم ...کم بود واسم ، ولی نمی دونستم چی می تونم بهش اضافه کنم؟!
یهو ذهنم برقی زد و گفتم :علی! حس من از اون کمال یا اوجی که تو می گی یه چیز شخصی نیست...
فکر کنم اگه بتونم روزی خودم رو در رابطه با دنیا و آدمها، یعنی کلا وجود پیدا کنم ، اینه اون کمال
... پیدا کردن تناسب با هستی...
به زبون ما فیزیکی ها پیدا کردن مینیمم انرژی یک سیستم ، راه رسیدن به یه سیستم پایداره!
کمال فردی ، یه تناقضی داره درونش، یه ایراد ...به نظرم سالم نمی یاد اصلا!

۲ نظر:

  1. به نظر من آخر همه چیز توی زندگی ما میتونه به آرامش رسیدن باشه، چیزی که در این زندگی به سختی تجربه کردیم. شاید برای کسی که آرامش داشته آخرش یک جور دیگه تموم بشه.
    چاک پالانیوک میگه: چند ثانیه ی کوتاه از کمال، ارزش هر چیزی رو داره.
    البته این به این معنی نیست که من با علی موافقم. چون به نظر من ما در هیچ حال به کمال نمیرسیم. اینم میتونم ثابتش کنم.

    پاسخحذف
  2. برای هر کسی معنی کمال متفاوته... برای تو کمال یه جور آرامشه ...که باز واسه آرامش تعبیر خاص خودتو داری...;)

    پاسخحذف