۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

تصمیم من

...بالاخره تصمیمم رو گرفتم...
اگه غول چراغ جادو بیاد سراغم این سه تا چیزو (وفادار به موج سبز) ازش می خوام:
  • یه شغل لایت که نصف روزهام رو پر کنه (نصفه ی دیگه شو خودم لازم دارم)
  • کسی که باهاش دوست داشتن رو تجربه کنم (کسی که ترسو نیست ... کسی که در کنارش کمتر بترسم... البته به رنگ اسبش چندان حساس نیستم... )
  • یه خونه با یه حیاط ، با پنجره ای که یه طاقچه داشته باشه ... و چراغی که از سقفش آویزونه ...با پرده هایی که خودم واسش می دوزم (احیانا از تور سفید باشه...)

۹ نظر:

  1. مسئله بیشتر همون اگه بیاده نه اینکه چی ازش میخوای. من 20 ساله غول چراغ جادو که هیچ، منتظرم که شیطان خودش بیاد تا روحم رو بهش بفروشم و در عوضش یکچیزی درخواست کنم ولی هنوز نیومده. شاید هموشون در اثر یک چیزی مثل بمب اتم مردن...

    پاسخحذف
  2. من که درخواستمو اماده دارم، اولین آرزو: باید بتونم بینهایت آرزو بکنم!
    فقط مساله اینه که ممکنه در مواجهه با بینهایت غوله هنگ کنه، نرم‌افزاری نداری که رفتار یک غول چراغ جاد رو شبیه‌سازی کنه؟ باید قبلا مطمئن شد که بزرگترین عددی که یک غول درمقابلش هنگ نمی کنه چیه! وای، نکنه همون سه باشه!

    پاسخحذف
  3. قاعده بر همون سه ...نه کمتر، نه بیشتر...
    شما پسرا همیشه بازی رو خراب می کنین;)

    به خودش می دونه:شیطون رو بی خیال شو جونتو می گیره و چون دروغگو ئه و دشمن خدا هیچی بهت نمیده;)

    به حامد:چو طمع را دو چندان کنی صاحب کرم را پشیمان کنی،با همون سه تا بساز دیگه;)

    پاسخحذف
  4. چیزی برای دوست داشتن، امری برای انجام دادن، آرزومند چیزی بودن، اینهاست اصول والای خوشبختی. (البته جزییات این جمله رو از که کتاب دل به رویاها سپار می گم خیلی درست یادم نیست) جمله ی ساده ای که به نظر من یکی از موجزترین تعبیرهای خوشبختیه.

    پاسخحذف
  5. خوب اگه قرار به سه تا بودن من فقط دو تاشو میگم آخریشو میذارم برای بعدا.
    1. فکر کنم که همهگی تقریبا راجع به کسی برای دوست داشتن و دوست داشته شدن توافق داریم.
    2. من دلم میخواد بتونم در وهله ی اول در مکان حرکت کنم و بعدش اگه شد توی زمان هم حرکت کنم بعد نیست.
    3. ...

    پاسخحذف
  6. حتی اگر حداکثرم سه تا باشه، بازم می‌شه سومین آرزو رو گذاشت برای اینکه بتونم سه تا ارزوی دیگه بکنم. بعد دو تا آرزو و باز سومی سه تا آرزوی دیگه... نهایتش اینکه با کمی صبوری می‌شه به جمع بی‌نهایت رسید!

    پاسخحذف
  7. بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت / هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
    زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت / ناچار کاروان شما نیز بگذرد
    بیش از دو روز بود از آن دگر کسان / بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
    در باغ ، دولت دگران بود مدتی / این گل ز گلستان شما نیز بگذرد
    پیل قنا که شاه بقا مات حکم اوست / هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

    پاسخحذف
  8. خیلی از شعر پست قبلی خوشم اومد گفتم برات بذارم راستی شاعرش سیف فرغانی ه

    پاسخحذف
  9. برای هحبوبه:
    یک چند به کودکی به استاد شدیم...یک چند به استادی خود شاد شدیم
    پایان سخن شنو که ما را چه رسید...از خاک در آمدیم و بر باد شدیم

    پاسخحذف