۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

فصل عاشقی

... و این آرزو سراغم می آید که از شما جدا شوم... یکی که برای پیدا کردنم می آید ، یکی که به طرفم جلب شده ، یکی که نمی تواند دوری مرا تحمل کند... بیاید آنجا که روی صندلی مطلا نشسته ام و پیراهنم مثل گلی دور من موج برداشته ...
بیاید... و صدایم بزند... و مرا بخواهد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر